رئیسجمهور در 26 دیماه در جمع مدیران بانکی کشور، سخنان قابل تأملی را درباره اقتصاد مقاومتی بیان کرده که نشاندهنده تفکر حاکم بر مدیریت اجرایی کشور است. وی در این مراسم گفته است: «شاید کسی تنها درونگرا و به اقتصاد در داخل کشور فکر کند و معتقد است که اگر تمام روابط خارجی تخریب شود، مردم احساس کنند که شرایط سختتر میشود، تحریمهای بینالمللی به کشور فشار میآورد و در فروش نفت مشکل داریم، اما در عین حال، اقتصاد کشور مشکلی ندارد که من اینگونه بلد نیستم.» وی در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: «ارتباط با دنیای خارج و سیاست خارجی مهم است و نمیتوان گفت که همه دشمن ما هستند. یکی از وظایفی که مردم با رأی خود روی دوش ما گذاشتند، این بوده که فتیله تنشها را پایین بیاوریم.» به بیان واضحتر، معنای سخنان رئیسجمهور این است که راهحل مشکلات اقتصادی کشور را باید در «مذاکره» جستجو کرد! اما آیا میتوان به این راهبرد اعتماد کرد؟
مقاومت و مذاکره، دو راهبرد در دو حوزه متفاوت
از حدود سال 91 تا کنون دو تفکر و دو نوع نگاه بر دو حوزه راهبردی کشور حاکم بوده است. رویکرد نخست، رویکرد «مقاومت» بود که بر حوزه مسائل موشکی و منطقهای ایران حاکم بود. بر اساس این رویکرد، ایران با تقویت بنیه دفاعی خود، در مقابل سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا در منطقه ایستاد و با تمام توان از جبهه مقاومت دفاع کرد و نگذاشت حلقه اتصال کشورهای محور مقاومت از هم بگسلد. نتیجه این رویکرد، نابودی داعش در منطقه، جلوگیری از سقوط بشار اسد در سوریه، سازمانیافتن گروههای مقاومت مردمی در عراق و سوریه، حفظ امنیت داخلی کشور، ایجاد ظرفیتهای منطقهای برای دور زدن تحریمها و در نهایت افزایش اقتدار ایران در منطقه بود.
اما رویکرد دوم رویکرد «مذاکره» بود که دولت در حوزه مسائل اقتصادی در پیش گرفت. حاکم بودنِ این تفکر که «با کدخدا بستن راحتتر است» سبب شد بخش زیادی از فرصت دولت یازدهم صرف مذاکرات منتهی به برجام شود. نتیجه این رویکرد توافق برجام بود که اگرچه دولت هنوز هم آن را دستاوردی برای خود میپندارد، اما امروز دیگر کمتر کسی در کشور هست که به بیخاصیت بودنِ آن اعتراف نکرده باشد! طولی نکشید که دولتمردان نیز دریافتند درباره برجام بزرگنمایی کردهاند و برجام آنقدرها هم که میگفتند، معجزه نمیکند! با این حال دوباره به سمت مذاکره غش کردند و این بار لیست سیاه FATF را دلیلِ حل نشدنِ مشکلات اقتصادی کشور جا زدند! از این رو در سال 95 وزیر وقت اقتصاد توافق محرمانهای را با FATF امضا کرد و تعهد داد برنامه اقدام 41 بندی این نهاد را در ایران اجرا کند. اجرای بیش از 90 درصد از برنامه اقدام FATF نیز نه تنها ایران را از لیست سیاه FATF خارج نکرد، بلکه این نهاد در چند مرحله، بخشی از اقداماتِ مقابلهای تعلیق شده را نیز علیه ایران باز گردانید!
ترور سردار سلیمانی، نقطه تلاقی راهبرد مقاومت و مذاکره
از همان ابتدا نیز مشخص بود که این دو راهبرد ذاتاً با هم تعارض دارند و نمیتوان تا ابد این دو مسیر را با هم پیش برد. با این حال در سالهای اخیر در برخی برهههای حساس، رویکرد نخست میداندار فضای سیاسی و اقتصادی کشور بود و در برخی برههها رویکرد دوم تلاش میکرد جای پایی برای خود پیدا کند. ورود سپاه به عرصههای سازندگی، محرومیت زدایی و حتی دور زدن تحریمها از جمله مواردی است که کارآمدی رویکرد مقاومت را در حوزه اقتصادی به رخ میکشید. از سوی دیگر تلاش حامیان گفتمان مذاکره برای آغاز مذاکرات با طرفهای غربی در حوزه مسائل موشکی و منطقهای، تلاشی بود برای غلبه گفتمان مذاکره بر گفتمان مقاومت در عرصه سیاست بینالمللی.
اما ترور سردار سلیمانی و شهادت او به دستور مستقیم ترامپ را میتوان نقطه تلاقی این دو رویکرد به شمار آورد. این حادثه اگرچه سبب خروش ملت، پافشاری مردم بر گفتمان مقاومت و مطالبه «انتقام گیری سخت از آمریکا» گردید، اما همزمان برخی حامیان گفتمان مذاکره را نیز مصممتر به مذاکره کرد! سخنان اخیر روحانی را نیز میتوان در همین چارچوب تحلیل کرد.
انتخاب مردم: راهبرد مقاومت یا مذاکره؟!
کارآمدی راهبرد مقاومت در عرصه مسائل منطقهای و حتی برخی حوزههای اقتصادی این نوید را میدهد که اگر در همه حوزههای اقتصادی به ظرفیتهای درونی کشور توجه کرده و امید خود را از بیگانگان قطع کنیم، میتوانیم بر مشکلات اقتصادی و تحریمها نیز فائق آییم و این راه، همچنان به روی ما گشوده است. اما انتخاب این راهبرد، بستگی به خواست مردم دارد. اکنون که پس از حدود 6 سال از تقابل دو گفتمان مقاومت و مذاکره در فضای سیاسی و اقتصادی کشور میگذرد و کارنامه عملکرد این دو گفتمان در پیش روی ماست، این مردم هستند که در انتخاباتِ پیش رو تصمیم خواهند گرفت ایران در سالهای آتی چه مسیری را در پیش بگیرد. آیا در حوزه مسائل اقتصادی نیز مسیر مقاومت در برابر سیاستهای آمریکا را دنبال کند یا مسیر مذاکره با آمریکا را؟
با این حال آن چه جای تأمل دارد، آغاز دور جدیدی از بازیهای رسانهای دولت و حامیان گفتمان مذاکره در کشور است که تلاش میکنند با ناممکن نشان دادن مقاومت در حوزه مسائل اقتصادی، همچنان راهبرد مذاکره را به عنوان تنها راهحل ممکن، به مردم تحمیل کنند. نقطه آغاز این سناریوی رسانهای را میتوان در همین سخنان روحانی مشاهده کرد. مثلاً وی در سخنان خود، با تفسیری غلط از درونزا بودنِ اقتصاد مقاومتی، آن را نوعی انزوای اقتصادی تصویر کرده و تحقق آن را امری ناممکن برشمرده است. این در حالی است که اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است متکی به مردم، درونزا و برونگرا که از همه ظرفیتهای دیپلماسی اقتصادی جهت رشد و بالندگی خود استفاده میکند اما باید توجه داشت که آنچه سبب میشود دیپلماسی اقتصادی مؤثر واقع شود، اقتدار ملی است که در سایه مقاومت پدید میآید.
منبع : رجانیوز